top of page

چطور میشه یه شبه پولدار شد؟

برخلاف تصور عمومی ای که الان توی دنیا رایجه، راز پولدار شدن توی خریدن بیت کوین، سرمایه گذاری یا خرید سهام نیست. در واقع این کارها شمارو فقط پولدارتر میکنه، نه پولدار. اگر هیچ پولی توی حسابتون نداشته باشید، با کدوم پول میخواید سرمایه گذاری کنید یا بیت کوین بخرید؟ و حتی اگر یذره پول توی حسابتونم باشه و بخواید همشو سرمایه گذاری کنید، خیلی حرکت عاقلانه ای نیست که همه ی دار و ندارتونو ریسک کنید برای چیزی که معلوم نیست نتیجش خوب میشه یا بد، درست مثل قمار کردن میمونه.


خیلیا مثل من و شمایی که دارین این پست رو میخونید، داریم بخور نمیری زندگی میکنیم و حتی فکر کردن به اینکه یه روز بخوایم پولدار و موفق بشیم برامون مثل رویا می مونه، انقدری که ترجیح میدیم بیخیال این افکار رویایی بشیم.


اما توی پست امروز، میخوام بهتون نشون بدم که چطوری میتونید ذهنیت خودتونو عوض کنید و بدون داشتن ذره ای پول واسه ی شروع کار، پولدار بشید.


باور کنید یا نکنید، راز بزرگ پشت صحنه ی پولدار شدن (به غیر از دزدی) توی دو تا کلمه خلاصه میشه: ارائه ی خدمات یا محصول.


خب درس امروز تمومه، میتونید برید خونه هاتون! :)


شوخی کردم تازه شروع کردیم، کجا؟؟ بشین سر جات گوش کن! :)


توی پست امروز یاد میگیریم که تمام افرادی که پولدار شدن و پولدار موندن یا دزدن یا اینکه برای پولدار شدن به طرز صحیح، یک محصول یا یک سری خدمات رو به جمعیت بزرگی از افراد ارائه دادن. یه مثال میزنم براتون، اگر شما یه لباس تولید کنید و اون لباس رو قیمت بزنید 100 هزار تومن، بعد اون لباسو به 1 ملیون نفر آدم بفروشید، شما چقدر پول دارید؟ 100 ملیون تومن. بنابراین فلسفه ی شما برای اینکه بتونید یه بیزینس موفق داشته باشید که بتونه براتون به طور مداوم پول روی پول بیاره، ارائه ی یک محصول یا ارائه ی خدماته. خدمات هم مثل اسنپ یا مثلا ارائه ی خدمات اینترنتی میشه، یعنی چیزی که به مشتریتون ارائه میدید ملموس نیست و شما یه کاری رو برای اون فرد ارائه میدید و اون فرد هم بابتش به شما پولی رو پرداخت میکنه. یه نکته در اینجا قابل توجهه که در ایران، پایگذاری یک بیزینس بسیار سختتر از خارج از کشوره و خودتون خوب میدونید که دلیلش کاغذبازیهای بی مورد و عدم وجود قانون درست و حسابیه که بتونه از شما و کارتون حمایت کنه. ولی کار نشد نداره، ممکنه سخت باشه، ولی دلیل نمیشه نشدنی باشه.


من دیشب داشتم توی وبسایت مجله ی فوربز که لیست میلیاردرهای دنیا رو منتشر میکنه، نگاه میکردم ببینم که این بچه پولدارا چجوری پولشونو به دست آوردن؟ در حال حاضر حدود 2521 نفر میلیاردر در دنیا وجود داره که بین 1 تا 200 و خورده ای میلیارد دلار پول دارن. یه عددی که صفراشو هم ما نمیتونیم بشمریم.


چیزی که میخوام بگم ممکنه مسخره به نظر برسه، اما تمام این آدمایی که من بررسی کردم، یا با ارائه ی محصولات پولدار شدن و یا خدمات. حالا جالب اینجاست که همه ی این آدما میان میگن: "آره ما از صفره صفر شروع کردیم!"، ولی من زندگینامه ی چندتاشونو که خوندم طرف اومده بود گفته بود که آره من فقط با یک گاراژ شروع کردم (بیل گیتس) یا اینکه من فقط 300 هزار دلار از بابام گرفتم (جف بزوس)! خب بیناموس من اگه 300 هزار دلار داشتم که الان امپراطوری میزدم! واقعیت برای ماهایی که اینجا داریم این پست رو میخونیم اینه که ما حتی تف هم ته حسابمون نیست. نه ارثی قراره بهمون برسه، نه ننه بابای پولداری داریم، و نه حقوقای آنچنانی میگیریم. وقتی میگی از صفره صفر، ینی واقعا از صفر! یعنی ته حسابت انقدر پول باشه که فقط از گرسنگی نمیری. ماها بزور داریم پول درمیاریم که پول اجاره و غذا بدیم، بعد من الان پول گاراژ و 300 هزار دلارمو از کجا بیارم؟


خب حالا میگین چیکار کنیم ماها؟ اصلا امکانش هست که کسایی مثل ما که یه قرون ته حساب بانکیشون نیست، یروز پولدار بشن؟


جوابش صددرصد مثبته، مسلما میتونیم، و من قراره یک سری از تجربیات بدرد بخورمو که در طول زندگی راجب پولدار شدن بدست آوردم رو با شما به اشتراک بذارم.


قدم 1: ذهنیت خودتو تغییر بده!


آره، الان فکر میکنی که خیلی کار راحتیه، ولی تغییر دادن ذهنیت میشه گفت سختترین و مهمترین قسمت کاره. داشتن یه ذهنیت منفی به طور مداوم، در نهایت باعث میشه که در واقعیت هم شرایط زندگیت منفی بشه.


وقتی که همش فکرای منفی میکنی، اولش ممکنه فقط توی ذهنت باشه این فکرا، و فکر کنی که نه بابا اینا همش افکاره منه. اما بعد از یه مدت که همش به خودت بگی "من بدرد نخورم، هیشکی منو نمیخواد، هیشکی منو دوست نداره، هیشکی به من اهمیت نمیده..."، این افکار مذخرفو باور میکنی و روی عملکردت توی دنیای واقعی تاثیر میذاره، در نتیجه، شرایط زندگیت هم رو به زوال میره. میگی نه امتحان کن! :)


البته اینکه بگی هیشکی بهت اهمیت نمیده تا حدی درسته، هیشکی به هیچ جاش نیست که تو میخوای آخرش با زندگیت چیکار کنی. همه انقدر درگیر مشکلات زندگی خودشونن که نمیتونن وقت اینم داشته باشن که راجب زندگی شما فکر کنن. پس اگه منتظری از آسمون برات معجزه نازل بشه، باید تا ابدالدهر منتظر باشی.


قدم 2: یه کم وقت خالی کن!


درک میکنم که ممکنه یه کار اعصاب خورد کن داشته باشی، یا رییست رو مخ باشه، یا خانوادت همش تحت فشارت بذارن، رابطه ی عشقی سمی ای داشته باشی، یا حتی کشورت مثه ایران به چخ رفته باشه. همه ی اینا عواملین که ممکنه باعث بشن ذهنت درگیر باشه و وقت نکنی برای دل خودت کاری انجام بدی. بهت اطمینان میدم که منم تو همچین شرایطی بودم و میتونی راجبش توی یکی از پستهام بخونی.


دوتا کار هست که میتونی انجام بدی که بتونی برای خودت وقت خالی کنی:


1) ساده ترین و سریعترین راه، اینه که از اون موقعیت سمی فرار کنی، حالا میخواد خانوادت باشه، کارت باشه یا حتی کشورت. تو نمیتونی آدمای اطرافتو تغییر بدی، چون اونا اینجوری بار اومدن و درست کردنشون دیگه ممکنه نیست، چون دیگه بچه نیستن. حتی ممکنه خودشونم انقدر تو اخلاق سمی خودشون غرق شده باشن که متوجه نشن دارن بهت بدی میکنن. باید در اسرع وقت از محل حادثه بگریزی و اون شرایطو برای خودت تغییر بدی و بذار اینو بهت بگم بدونی، که تا وقتی که اونجایی، فرآیند آرامش درونیت شروع نمیشه. در واقع اینم بگم که وقتی معمولا از همچین موقعیت هایی که برای مدت طولانی اذیتت کردن بیرون میای، تا یه مدتی بعد نه تنها حالت بهتر نمیشه بلکه بدترم میشه، چون تا وقتی که توی اون موقعیت بودی، حواست گرم این بود که چجوری با اون وضع دست و پنجه نرم کنی، وقتی که میای بیرون تازه میفهمی که چه بلاهایی سرت اومده و تصویر بزرگترو میبینی و تازه اعصابت خوردترم میشه. اما طبق تجربه ی خودم بهت میگم که با گذشت زمان هرروز بهتر و بهتر میشی و این اتفاق هم برات میشه یه تجربه که بتونی توی انتخابای بعدی زندگیت ازش استفاده کنی.


2) درسته که فرار کردن از یه موقعیت سمی همیشه بهترین کاره، اما این امکان برای همه وجود نداره. ممکنه ترک کردن خونوادت یا کسی که دوستش داری به این راحتیا نباشه، یا نتونی از کارت استعفا بدی چون شدیدا به پولش نیاز داری، در این شرایط، بهترین راه برای کنار اومدن با با این موقعیتها، اینه که بتونی به خودت بقبولونی که این رفتارای ناشایستی که از بقیه میگیری اصلا و اصلا تقصیر تو نیست! هرروز باید به خودت بگی که "تقصیر من نیست اگر فلانی آدم مذخرفیه و رفتارش با من بده!". هرروز باید به خودت بقبولونی که نیازی نداری چیزی رو بهشون ثابت کنی، چون اینجور آدما هدفشون فقط و فقط اذیت کردن و پایین آوردنته، چون همونطور که قبلا هم گفتم، اینا از دیدن موفقیت بقیه چشمشون کور میشه و چون توانایی رسیدن به جایی که تو هستی یا آدمی که تو باشی رو ندارن، تورو میارن پایین که بقیه همیشه اختلاف بارز بین تو و اونهارو به روشون نزنن. حالا اگر توی همچین شرایطی گیر کردی و نمیتونی فعلا دربیای، دست کم روزی نیم ساعت وقت بذار که بتونی روی کاری که دوست داری کار کنی. از وقت تلویزیونت بزن، یا کمتر با گوشیت بازی کن. یادت باشه اگر بتونی این یذره وقتو خالی کنی، بعد یه مدتی دیگه نیاز نیست اون شرایط سمی اطرافتم تحمل کنی!


قدم 3: هدفت رو پیدا کن!


حالا که یکم وقت خالی کردی برای اینکه بتونی روی چیزی که واقعا دوست داری تمرکز کنی، وقتیم باشه وقت اینه که ببینی برای آیندت چی میخوای؟ میخوای پولدار بشی؟ میخوای بیزینس بزنی؟ میخوای خونه بخری؟ یا میخوای مهاجرت کنی؟

زمان میبره تا بتونی هدف اصلی زندگیتو مشخص کنی، اما ترسی نداشته باش، هرچقدر دوست داری بلند پروازانه فکر کن، بذار ذهنت برای خودش آزاد باشه و هر آرزویی میخواد بکنه.

یادت باشه که حتی اگر یه هدف به ذهنت برسه و بخوای در جهت اون تلاش کنی، هیچکس مجبورت نکرده که تا ابد حتما به اون هدف بچسبی! بعضی وقتا اهداف آدم تو زندگی تغییر میکنه، اما تا وقتی شروع به رویابافی و انتخاب کردن هدفی نکنی، هیچوقت هدف نهاییت رو هم نمیدونی چیه. باید چیزای مختلف رو امتحان کنی با بفهمی بلاخره دوست داری چیکار کنی!


مثلا من دوست دارم که یه روز، یه بیزینس داشته باشم و پولدار بشم. قبل از اینکه تصمیممو راجب این هدف بگیرم، هزار بار هدف عوض کردم. یه مدت میخواستم خواننده بشم، یه مدت خواستم اینفلوئنسر بشم، یه مدتم میخواستم مهندس بشم. ذهنم خیلی ازینور به انور میرفت، ولی چیزی رو در نهایت انتخاب کردم که میدونستم بزرگترین خواستمه، پوللللللللللل!!!! :)


قدم 4: علایقت رو پیدا کن!


حالا ممکنه بپرسی، علایق من چه ربطی به اهدافم داره؟

جواب ساده ست، برای اینکه بتونی به اهداف بزرگت برسی، نیازه که روز و شب بدون اینکه خسته بشی روی اهدافت کار کنی. اگه داری روی چیزی کار میکنی که دوستش نداری، همه انرژیت تخلیه میشه و دیگه انگیزه ای نمیمونه برات که بخوای باهاش به اهدافت برسی. برای اینکه بتونی همیشه 100% انرژیتو داشته باشی، باید کاری رو انتخاب کنی که از انجام دادنش لذت میبری، جوری که اصلا حس نکنی داری کار انجام میدی.


برای مثال، وقتی سال آخر لیسانسم بودم، شدیدا به پول احتیاج داشتم، برای همین جاهای مختلفی شروع به کار کردم. مدرس زبان شدم، مترجمی کردم، توی یه اداره یه مدت کار کردم، ولی هیچکدوم ازین شغلا حس خوبی به من نمیدادن و با وجود اینکه نهایت چندماه کار کردم، احساس میکردم که چندسال کار کردم! بعد ترم آخر لیسانس بودم که یدفعه یه ایده ای به ذهنم رسید. یه پیج اینستاگرام درست کردم و شروع کردم به درست کردن و فروختن دستبند و گردنبند. بعضی شبا تا 4 صبح کار میکردم و روز بعدش 9 صبح پامیشدم که سفارشارو تحویل بدم، ولی نه تنها احساس خستگی نمیکردم بلکه از تک تک لحظاتش لذت میبردم.


وقتی میگم علایقتونو کشف کنید، منظورم دقیقا اینه، که کاریو انجام بدین که اصلا خستتون نکنه. حالا چطوری بفهمیم که علایقمون چیه؟


اول باید یه برگه کاغذ بیارید هرچی که توش استعداد دارید یا مهارتشو دارید بنویسید.

لیستی که تو تصویر زیر میبینید یه نمونه از همه استعدادها و توانایی های منه. برای مثال، من نوشتن، برنامه ریزی و تصمیم گیری رو دوست دارم. حالا به هرکدوم از این استعدادها از بین یک تا ده نمره بدید، ده یعنی استعدادتون قویتره. بعد از اینکه نمره دهی رو تموم کردید، شروع کنید از اونی که بالاترین نمره رو داره و اون کار رو برای مدتی، چه شده چندروز یا چند ماه امتحان کنید. اگر بعد چندوقت جواب نداد و دوست نداشتید، برید دنبال گزینه ی بعدی لیستتون. هیچوقت نمیتونید به طور قطع تعیین کنید که از چه کاری بیشترین لذت رو میبرید اگر امتحانش نکنید.



قدم 5: علایقتونو به وضعیت الان زندگیتون متصل کنید!


حالا چطور این کارو بکنیم؟ برای این مرحله، من یه روش دارم که بهش میگم مهندسی معکوس. وصل کردن کاری که الان دارید میکنید به کاری که مرحله ی بعدی میخواید بکنید یکم سخته، مثلا من اگر امروز دارم بلاگ مینویسم، نمیدونم قراره مرحله بعدی برا رسیدن به هدفم دقیقا چی باشه که منو به هدفم نزدیکتر کنه، اما میدونم هدف نهاییم بطور قطع پولدار شدنه. برای همین بجای اینکه بیایم حدس بزنیم که بعد این مرحله چیکار میتونیم بکنیم، بیایم از هدفمون شروع کنیم و بنویسیم که برای اینکه به هدفمون برسیم، یه مرحله قبلش باید چیکار کنیم! مثال زیر رو نگاه کنید:


بیاید تصور کنیم که هدفمون اینه که پولدار بشیم و شرایط الانی که توش هستیم اینه که ما بیکاریم و مثلا 10 ملیون تو حسابمون داریم. بجای اینکه بشینیم فکر کنیم که من الان چکار کنم که از وضعیت الانم که بیکاره به هدف نهاییم برسم، میایم از هدفمون که پولدار شدنه یه مرحله میایم پایینتر. برای مثال برای اینکه پولدار بشم، باید در مرحله ی قبلش یه محصول ارائه بدم (مثلا لباس)، برای اینکه محصول ارائه بدم باید شرکت خودمو تاسیس کنم، برای اینکه شرکت خودمو تاسیس کنم باید به اندازه کافی پول و اطلاعات داشته باشم، برای پول باید وام بگیرم و برای اطلاعات باید کتاب و اینترنتو بخونم، برای وام باید شرایطشو مهیا کنم (مثلا ضامن)، برای داشتن ضامن باید اعتماد کسی رو بدست بیارم، برای بدست آوردن اعتماد یک نفر، باید یه کار خوب داشته باشم و نشون بدم که میتونم قسط وام رو پرداخت کنم، برای کار خوب پیدا کردن باید آموزش ببینم یا دانشگاه برم یا دنبال کار بگردم. اینطوری ما میرسیم به اون شرایطی که الان هستیم. یعنی ما انقدر مراحل رو جزیی کردیم تا رسیدیم به وضعیت الانمون، اگر راجب این کمک خواستین، میتونم شخصا کمکتون کنم که بتونید هدفتونو به وضعیت الانتون وصل کنید.



قدم 6: علایقتون رو به هدفتون وصل کنید!


حالا که هدفتونو میدونید و راه رسیدن بهش رو هم چیدید، زمان اینه که علاقیاتتون و کاری که دوست دارید انجام بدید رو وصل کنید به هدف بزرگتون. برای مثال من در حال حاضر دارم بلاگ مینویسم و میخوام در نهایت پولدار بشم. شما باید یه نقشه بچینید که چطور میشه از طریق کاری که الان دارید میکنید، به هدف نهاییتون برسید. مثلا من اگر بتونم پستهای خوبی بنویسم و خواننده های پست هام زیاد بشن، میتونم بعدا محصولاتی توی وبسایتم ارائه بدم و از این طریق شروع به کسب درآمد کنم. وقتی که به اندازه کافی پول درآوردم، میتونم وام بگیرم و شرکت خودم رو تاسیس کنیم و علاوه بر فروش آنلاین، فروش حضوری هم داشته باشم و درآمدم رو افزایش بدم و از این طریق آروم آروم به هدفم برسم.


اگرچه این یه مثال خاصه برای اینکه به شما نشون بدم چطور میتونید علایقتون رو به اهدافتون وصل کنید، اما این روش که اول کوچیک شروع کنید بعد آروم آروم کارتون رو گسترش بدید، یک روش ثابت شده برای رسیدن به موفقیته و با داشتن استراتژی آروم ولی پیوسته، شما میتونید به هر هدفی که میخواید برسید.


حالا ممکنه بگید:"تو از پولدار شدن چی میدونی؟ تو خودت یه وبلاگ داری که زیادم خواننده نداره!".

ممکنه حق با شما باشه، ولی دوتا چیز رو باید بهتون بگم:

یک، همه ی کارها با قدمهای کوچولو آغاز میشن، شما نمیتونید یه شبه پولدار بشید مگر اینکه بخت آزمایی برنده بشید یا یه عموی پولدار داشته باشید که بچه نداره و بخواد ارثشو به شما بده! اگر یه جا بشینید و ناله کنید فقط یه اتفاق براتون میفته، هیچی! اما اگر شروع کنید در مسیر هدفتون تلاش کنید، مهم نیست هرچقدرم هم کاری که انجام میدید ناچیز باشه، ولی حداقل دارید آروم به هدفتون نزدیک میشید. ممکنه 100 بار شکست هم بخورید، ولی میتونید از شکستهاتون درس بگیرید وازشون توی تصمیمات آیندتون استفاده کنید.


دوم، من ممکنه به نظر بی تجربه بیام، ولی واقعیت اینه که من یکبار موفق شدم بیزینس خودمو هرچقدرم کوچیک، تاسیس کنم. شاید باور نکنید ولی من موقعی که این ایده به ذهنم رسید، 20 هزار تومن توی حسابم بود. با همون 20 تومن رفتم خرازی و وسایل دو تا گردنبندو خریدم، بعد باهاشون گردنبند درست کردم و توی اینستاگرامم پست کردم. خیلی طول نکشید که اولین مشتریم پیداش شد و به مرور زمان منی که پول نداشتم با تاکسی برم دانشگاه یا پول نداشتم با دوستام برم کافیشاپ، نه تنها پول همه اینارو پیدا کردم، بلکه برای خودم گوشی خریدم، پس انداز کردم و حتی کلاس گردشگری هم به قیمت یک ملیون شرکت کردم. پس نمیتونی بشینی ناله کنی که نمیشه و نمیتونم، چون من ثابت کردم که با هیچی هم میشه کاری کرد!


یادت باشه، اگر فقیر به دنیا اومدی تقصیر تو نیست، اما اگر فقیر زندگی میکنی، صددرصد تقصیر خودته!


برام کامنت بذار که بزرگترین هدف زندگیت چیه!!

WhatsApp%20Image%202020-11-01%20at%207.0

Hi, thanks for stopping by!

Thank you for choosing my blog and my post!

if you want to know me more, click on the button below. Make sure to subscribe to get notified when there's a new post!

If you would like to get notified when there's a new post, subscribe on home page in the pink box!
bottom of page